- پس سوا
پس فردا
معنی پس سوا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پَ سِ سَ)
لغت نامه دهخدا
پشت سر. عقب سر. قفا. قذال. قمحدوه. ذفری، پس سر و گردن. (منتهی الارب).
- پس سر کسی بد گفتن، غیبت او کردن
- پس سر کسی بد گفتن، غیبت او کردن
(اَ غَ)
لغت نامه دهخدا
مخفف پس رونده. پی رو. تبع. تابع. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) (صراح اللغه). تبیع. (دهار) (منتهی الارب). آثف. (مهذب الاسماء). تألی. (منتهی الارب). مقتدی، مأموم:
همه گر پس رو و گر پیشوائیم
در این حیرت برابر می نمائیم.
عطار.
سته. پس رو قوم. استتلاء، پس رو چیزی شدن خواستن کسی را. تلو، پس رو چیزی. (منتهی الارب) ، دنبال:
دعای خالص من پس رو مرادتو باد
که به زیاد توام نیست پیشوای دعا.
خاقانی.
- پس روان، اتباع. اخلاف. قطین. حشم. (دهار). امت. توابع. اعقاب. آل. تبع. ستل. داجه، پس روان لشکر. (منتهی الارب)
همه گر پس رو و گر پیشوائیم
در این حیرت برابر می نمائیم.
عطار.
سته. پس رو قوم. استتلاء، پس رو چیزی شدن خواستن کسی را. تلو، پس رو چیزی. (منتهی الارب) ، دنبال:
دعای خالص من پس رو مرادتو باد
که به زیاد توام نیست پیشوای دعا.
خاقانی.
- پس روان، اتباع. اخلاف. قطین. حشم. (دهار). امت. توابع. اعقاب. آل. تبع. ستل. داجه، پس روان لشکر. (منتهی الارب)
(پِ)
لغت نامه دهخدا
از شهرهای آسیای صغیر. داریوش کبیر آن را هنگام تسخیر مجدد یونیه و کاریه گشوده است. (ایران باستان ج 1 ص 651)
سوزندۀ پی (پیه)،
پیه سوز، چراغی که در آن چربی (پیه) و فتیله بکار برند، قسمی چراغ، جنسی از شمع که در آن پیه سوزند:
عدوی تو پیوسته دلسوز باد
چو پی سوز اندر دلش سوز باد،
(از شرفنامه)،
رجوع به پیه سوز شود
پیه سوز، چراغی که در آن چربی (پیه) و فتیله بکار برند، قسمی چراغ، جنسی از شمع که در آن پیه سوزند:
عدوی تو پیوسته دلسوز باد
چو پی سوز اندر دلش سوز باد،
(از شرفنامه)،
رجوع به پیه سوز شود
کور مال، چراغ دستی
هموار کردن شالیزار با پا، به جلو هل دادن، آب دستمال کردن
آخرین برداشت از مزرعه، رودخانه و غیره، جستجو برای یافتن
تحقیر شده، دماغ سوخته، چوب به دردنخور، گونه ای بازی
پرش به سوی عقب
پجر، آب غوره ی آمیخته با تفاله که برای خلوص و پاکی آنرا از صافی
چراغ پیه سوز
مرحله ی پایانی چرای دام ها در اواخر تابستان و آخرین توقفگاه
آخرین منزل گاه گالشان در فصول گرم بالاترین منزل گاه
پشت گردن
خلط بینی، تفاله ی چای
پرش به سوی عقب
از توابع دهستان نشتای شهر عباس آباد
سه روز دیگر، چهار روز دیگر (با تفاوت معنایی در نقاط مختلف
از مراتع لنگا در حوزه ی شهر عباس آباد